دسته بندی | جغرافیا |
بازدید ها | 29 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 34 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 50 |
بررسی وضعیت جمعآوری و دفع زبالههای شهری زابل و ارائه راهکارهای مناسب برای بهینهسازی
مقدمه
اجتماعات انسانی از دیرباز پس از مورد استفاده قرار دادن منابع مختلف طبیعی موجود بر روی کره زمین، قسمتهای غیرقابل مصرف و زاید آن را دفع مینمودند. این موضوع مشکل حادی را برای آنها و محیطشان ایجاد نمیکرد. زیرا تعداد و توزیع انسانهای موجود بر روی کره زمین به نسبت مساحت این کرة خاکی خیلی کم بود اما امروزه به دلیل افزایش تعداد، توزیع جمعیت و به دنبال آن تحولات پدید آمده در میزان و کیفیت مواد مصرفی، معضل تولید و دفع زایدات به نحوه بارزی گریبانگیر حیات جوامع بشری به ویژه شهرها گردیده است. گرچه دفن بهداشتی مواد زاید جامد شهری، سالهاست که مورد استفاده قرار گرفته است و در بسیاری از نقاط دنیا توانسته است، بهداشت عمومی و سلامت جامعه را تأمین کند ولی هنوز مورد قبول عامه مردم قرار نگرفته است. عناوینی مانند، دفن و دفن بهداشتی و تلنبار زباله بارها به جای یکدیگر مورد استفاده قرار گرفتهاند و هنوز هم خیلی از مردم فرق بین دفن، دفن بهداشتی و تلنبار کردن زباله را نمیدانند. به عبارت دیگر در صورتی که عملیات دفن مواد به صورت کاملاً استاندارد و براساس ضوابط صحیح و دقیق دفن بهداشتی صورت نگیرد مشکلات بهداشتی و زیست محیطی زیادی به وجود خواهد آمد. فقط یک محل دفن بهداشتی که در محل مناسبی قرار گرفته و از طراحی خوبی برخوردار باشد و نیز عملیات آن کاملاً صحیح و دقیق انجام پذیرد میتواند جوابگوی استانداردهای بهداشت عمومی و سلامت بوده، از شرایط لازم برای جلوگیری از آلودگی آب و خاک و هوا برخوردار باشد که در اینجا بحث مدیریت دفع مواد زائد جامد شهری مطرح میگردد.
مواد زاید جامد شهری شامل تمام مواد زاید حاصل از فعالیتهایی است که در شهر انجام میگیرد. این مواد هم از نظر منبع تولید و هم از نظر خواص فیزیکی و شیمیایی تنوع بسیار زیادی دربر دارد. در یک شهر، بخشهای مختلفی در فعالیت هستند و هر بخش نیز در تولید مواد زاید شهری نقش دارد. بخشهای خانگی، تجاری، حمل و نقل، صنعتی، درمانی، بهداشتی و خدمات، هرکدام مواد زایدی با خصوصیات ویژهای تولید میکنند. به همین دلیل هم، مواد زاید جامد شهری دارای طیف وسیعی است. از نظر حجم نیز از ذرات ریز گردوغبار گرفته تا وسایل اسقاطی، مثل بدنه اتومبیل، یخچال و میز و صندلی، در این زایدات وجود دارند از نظر خطرناک بودن نیز، شامل مواد زاید غیرقابل فسادپذیر است و هم مواد زاید کاملاً خطرناک، مثل مواد زاید بیمارستانی را دربر میگیرد، از نظر فیزیکی و حجم ظاهری نیز طیف کاملاً ناهمگونی از زایدات در یک شهر بروز میکند. کمیت مواد زاید جامد شهری نیز ناهمگونی زیادی را شامل میشود.
عوامل اقتصادی، بافت شهری، کاربریهای زمین، عوامل فرهنگی، تراکم در واحد سطح، فصول سال و عادات اجتماعی در کیفیت و کمیت مواد زاید جامد شهری موثر هستند. به عبارت دیگر، فاکتورهای زیادی در امر تولید مواد زاید شهری تأثیر دارند. به همین دلیل هم طراحی سیستم مدیریت مواد زاید جامد شهری از حساسیت و ویژگیهای خاصی برخوردار است. برای یک طراحی موفق به اطلاعات و دادههای اساسی از کلیه فاکتورهای مؤثر در سیستم مدیریت مواد زاید جامد شهری نیاز هست. این اطلاعات و دادهها را یا میتوان از طریق سازمانها و ارگانهای زیربط و درگیر با مدیریت مواد زاید جامد شهری بدست آورد و یا از طریق انجام پروژههای مشخص، این اطلاعات و دادهها را تولید کرد.
1ـ اهمیت و ضرورت موضوع تحقیق:
مدیریت مواد زاید جامد شهری از اهمیت ویژهای در جلوگیری از اثرات سوء و مضر این مواد بر بهداشت و سلامت جامعه برخوردار است. رعایت نکردن اصول بهداشتی و جلوگیری نکردن از انتشار مواد زاید جامد شهری، اولین آسیبی که به جامعه وارد میکند بر بهداشت و سلامت جامعه میباشد. خطرات بسیاری از قبیل حمله حشرات و جوندگان موذی، خطرات ناشی از سگهای ولگرد، بروز بیماریهای واگیردار در صورت رعایت نکردن این اصول، با مردم دست به گریبان است. خطرات ناشی از حمله حشرات زمانی به وجود میآید که زبالهها در یک محل تجمع داشته باشند که به علت عدم مدیریت صحیح در حاشیههای زابل این مشکلات وجود دارد. باید همواره این اصول را در نظر گرفت که طبیعت خیلی از مواد از نظر اثرات سوء زیست محیطی، سمیت و سرطانزائی شناخته شده نیست و تا زمانی که بیخطر بودن مواد محرز نشده باشد، باید به آنها به عنوان موادی که پتانسیل خطرزائی دارند نگریسته شود.
در بحث مدیریت زباله یک ارگان خاص نمیتواند که دراین زمینه فعالیت چشمگیری داشته باشد. بلکه همکاری و همیاری تمامی ارگانها را میطلبد و در نهایت با فرهنگسازی در جامعه و روشننمودن مردم به معنای واقعی میتواند گامی مؤثر در این زمینه برداشت.
تفهیم درست مدیریت مواد زاید میتواند جلوی خسارات وارده بر محیط زیست را بگیرد و در جهت به راهاندازی چرخه صنعت جامعه مفید واقع شود. زیرا وقتی مدیریت صحیح مواد زاید صورت گیرد، بحث تفکیک را نیز بدنبال دارد و از این رو در بسیاری از جهات میشود در راستای تولید مواد دیگر به صورت مکانیزه گام برداشت که خود در ارتقاء به سطح خودکفائی جامعه مؤثر میباشد. پس یک مدیریت صحیح میتواند هم جامعه را به سوی آبادانی پیش ببرد و هم میتواند آن را به ورطه نابودی بکشاند.
دومین بحثی که اهمیت و ضرورت آن در مدیریت مواد زاید مطرح است، آنالیز زباله میباشد که از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد. وقتی که آنالیز زباله صورت بگیرد و بدانیم که هر کدام از موادی که در جامعه استفاده میشود به چه میزان در زباله های شهری یافت میشود میتوان با توجه به آن، گزارش و تحقیق روشنی را ارائه داد و به عنوان یک منبع و مرجع آن را در نظر گرفت که اگر در صورتی سازمان و یا ارگانی بخواهد کاری در این زمینه انجام دهد بتواند از آمار مربوطه استفاده بکند.
به عنوان مثال شهرداری زابل در فکر احداث کارخانه کمپوست میباشد. این طرح در یک کیلومتری شهر زابل در منطقهای بنام بیبیدوست قرار است که اجرا شود که با استفاده از آمار و ارقام بدست آمده از آنالیز زباله، کارشناسان مربوطه میتوانند تصمیمگیری لازم را در این زمینه اتخاذ نماید که آیا این طرح قابل اجرا شدن در این منطقه میباشد یا خیر؟ و این جامعه در طول یک سال چه مقدار زباله تولید میکند و اینکه از این میزان چه مقداری زبالههای قابل بازیافت میباشند که در چرخه بازیافت مواد قرار میگیرند؟ با توجه به بدست آوردن حجم زباله و دانستن این موضوع که به عنوان مثال میزان پلاستیک و یا مواد فسادپذیر و یا میزان کاغذ به طور سالانه در زبالهها چقدر میباشد میتوانیم از این اطلاعات استفادههای بیشتری را داشته باشیم و با استفاده از این آمار میتوانیم بدانیم که جامعه ما به چه میزان در جهت صرفهجوئی گام برداشته و چقدر توانسته است که در کاهش میزان زباله و تفکیک آن گام مفیدی را بردارد.
دسته بندی | مدیریت |
بازدید ها | 75 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 42 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 29 |
چکیده
بهینهسازی یک فعالیت مهم و تعیینکننده در طراحی ساختاری است. طراحان زمانی قادر خواهند بود طرحهای بهتری تولید کنند که بتوانند با روشهای بهینهسازی در صرف زمان و هزینه طراحی صرفهجویی نمایند. بسیاری از مسائل بهینهسازی در مهندسی، طبیعتاً پیچیدهتر و مشکلتر از آن هستند که با روشهای مرسوم بهینهسازی نظیر روش برنامهریزی ریاضی و نظایر آن قابل حل باشند. بهینهسازی ترکیبی (Combinational Optimization)، جستجو برای یافتن نقطه بهینه توابع با متغیرهای گسسته (Discrete Variables) میباشد. امروزه بسیاری از مسائل بهینهسازی ترکیبی که اغلب از جمله مسائل با درجه غیر چندجملهای (NP-Hard) هستند، به صورت تقریبی با کامپیوترهای موجود قابل حل میباشند. از جمله راهحلهای موجود در برخورد با این گونه مسائل، استفاده از الگوریتمهای تقریبی یا ابتکاری است. این الگوریتمها تضمینی نمیدهند که جواب به دست آمده بهینه باشد و تنها با صرف زمان بسیار میتوان جواب نسبتاً دقیقی به دست آورد و در حقیقت بسته به زمان صرف شده، دقت جواب تغییر میکند.
1- مقدمه هدف از بهینهسازی یافتن بهترین جواب قابل قبول، با توجه به محدودیتها و نیازهای مسأله است. برای یک مسأله، ممکن است جوابهای مختلفی موجود باشد که برای مقایسه آنها و انتخاب جواب بهینه، تابعی به نام تابع هدف تعریف میشود. انتخاب این تابع به طبیعت مسأله وابسته است. به عنوان مثال، زمان سفر یا هزینه از جمله اهداف رایج بهینهسازی شبکههای حمل و نقل میباشد. به هر حال، انتخاب تابع هدف مناسب یکی از مهمترین گامهای بهینهسازی است. گاهی در بهینهسازی چند هدف به طور همزمان مد نظر قرار میگیرد؛ این گونه مسائل بهینهسازی را که دربرگیرنده چند تابع هدف هستند، مسائل چند هدفی مینامند. سادهترین راه در برخورد با این گونه مسائل، تشکیل یک تابع هدف جدید به صورت ترکیب خطی توابع هدف اصلی است که در این ترکیب میزان اثرگذاری هر تابع با وزن اختصاص یافته به آن مشخص میشود. هر مسأله بهینهسازی دارای تعدادی متغیر مستقل است که آنها را متغیرهای طراحی مینامند که با بردار n بعدی x نشان داده میشوند. هدف از بهینهسازی تعیین متغیرهای طراحی است، به گونهای که تابع هدف کمینه یا بیشینه شود.
مسائل مختلف بهینهسازی به دو دسته زیر تقسیم میشود: الف) مسائل بهینهسازی بیمحدودیت: در این مسائل هدف، بیشینه یا کمینه کردن تابع هدف بدون هر گونه محدودیتی بر روی متغیرهای طراحی میباشد. ب) مسائل بهینهسازی با محدودیت: بهینهسازی در اغلب مسائل کاربردی، با توجه به محدودیتهایی صورت میگیرد؛ محدودیتهایی که در زمینه رفتار و عملکرد یک سیستم میباشد و محدودیتهای رفتاری و محدودیتهایی که در فیزیک و هندسه مسأله وجود دارد، محدودیتهای هندسی یا جانبی نامیده میشوند. معادلات معرف محدودیتها ممکن است به صورت مساوی یا نامساوی باشند که در هر مورد، روش بهینهسازی متفاوت میباشد. به هر حال محدودیتها، ناحیه قابل قبول در طراحی را معین میکنند.
چکیده بهینهسازی یک فعالیت مهم و تعیینکننده در طراحی ساختاری است. طراحان زمانی قادر خواهند بود طرحهای بهتری تولید کنند که بتوانند با روشهای بهینهسازی در صرف زمان و هزینه طراحی صرفهجویی نمایند. بسیاری از مسائل بهینهسازی در مهندسی، طبیعتاً پیچیدهتر و مشکلتر از آن هستند که با روشهای مرسوم بهینهسازی نظیر روش برنامهریزی ریاضی و نظایر آن قابل حل باشند. بهینهسازی ترکیبی (Combinational Optimization)، جستجو برای یافتن نقطه بهینه توابع با متغیرهای گسسته (Discrete Variables) میباشد. امروزه بسیاری از مسائل بهینهسازی ترکیبی که اغلب از جمله مسائل با درجه غیر چندجملهای (NP-Hard) هستند، به صورت تقریبی با کامپیوترهای موجود قابل حل میباشند. از جمله راهحلهای موجود در برخورد با این گونه مسائل، استفاده از الگوریتمهای تقریبی یا ابتکاری است. این الگوریتمها تضمینی نمیدهند که جواب به دست آمده بهینه باشد و تنها با صرف زمان بسیار میتوان جواب نسبتاً دقیقی به دست آورد و در حقیقت بسته به زمان صرف شده، دقت جواب تغییر میکند. 1- مقدمه هدف از بهینهسازی یافتن بهترین جواب قابل قبول، با توجه به محدودیتها و نیازهای مسأله است. برای یک مسأله، ممکن است جوابهای مختلفی موجود باشد که برای مقایسه آنها و انتخاب جواب بهینه، تابعی به نام تابع هدف تعریف میشود. انتخاب این تابع به طبیعت مسأله وابسته است. به عنوان مثال، زمان سفر یا هزینه از جمله اهداف رایج بهینهسازی شبکههای حمل و نقل میباشد. به هر حال، انتخاب تابع هدف مناسب یکی از مهمترین گامهای بهینهسازی است. گاهی در بهینهسازی چند هدف به طور همزمان مد نظر قرار میگیرد؛ این گونه مسائل بهینهسازی را که دربرگیرنده چند تابع هدف هستند، مسائل چند هدفی مینامند. سادهترین راه در برخورد با این گونه مسائل، تشکیل یک تابع هدف جدید به صورت ترکیب خطی توابع هدف اصلی است که در این ترکیب میزان اثرگذاری هر تابع با وزن اختصاص یافته به آن مشخص میشود. هر مسأله بهینهسازی دارای تعدادی متغیر مستقل است که آنها را متغیرهای طراحی مینامند که با بردار n بعدی x نشان داده میشوند. هدف از بهینهسازی تعیین متغیرهای طراحی است، به گونهای که تابع هدف کمینه یا بیشینه شود. مسائل مختلف بهینهسازی به دو دسته زیر تقسیم میشود: الف) مسائل بهینهسازی بیمحدودیت: در این مسائل هدف، بیشینه یا کمینه کردن تابع هدف بدون هر گونه محدودیتی بر روی متغیرهای طراحی میباشد. ب) مسائل بهینهسازی با محدودیت: بهینهسازی در اغلب مسائل کاربردی، با توجه به محدودیتهایی صورت میگیرد؛ محدودیتهایی که در زمینه رفتار و عملکرد یک سیستم میباشد و محدودیتهای رفتاری و محدودیتهایی که در فیزیک و هندسه مسأله وجود دارد، محدودیتهای هندسی یا جانبی نامیده میشوند. معادلات معرف محدودیتها ممکن است به صورت مساوی یا نامساوی باشند که در هر مورد، روش بهینهسازی متفاوت میباشد. به هر حال محدودیتها، ناحیه قابل قبول در طراحی را معین میکنند.
چکیده بهینهسازی یک فعالیت مهم و تعیینکننده در طراحی ساختاری است. طراحان زمانی قادر خواهند بود طرحهای بهتری تولید کنند که بتوانند با روشهای بهینهسازی در صرف زمان و هزینه طراحی صرفهجویی نمایند. بسیاری از مسائل بهینهسازی در مهندسی، طبیعتاً پیچیدهتر و مشکلتر از آن هستند که با روشهای مرسوم بهینهسازی نظیر روش برنامهریزی ریاضی و نظایر آن قابل حل باشند. بهینهسازی ترکیبی (Combinational Optimization)، جستجو برای یافتن نقطه بهینه توابع با متغیرهای گسسته (Discrete Variables) میباشد. امروزه بسیاری از مسائل بهینهسازی ترکیبی که اغلب از جمله مسائل با درجه غیر چندجملهای (NP-Hard) هستند، به صورت تقریبی با کامپیوترهای موجود قابل حل میباشند. از جمله راهحلهای موجود در برخورد با این گونه مسائل، استفاده از الگوریتمهای تقریبی یا ابتکاری است. این الگوریتمها تضمینی نمیدهند که جواب به دست آمده بهینه باشد و تنها با صرف زمان بسیار میتوان جواب نسبتاً دقیقی به دست آورد و در حقیقت بسته به زمان صرف شده، دقت جواب تغییر میکند. 1- مقدمه هدف از بهینهسازی یافتن بهترین جواب قابل قبول، با توجه به محدودیتها و نیازهای مسأله است. برای یک مسأله، ممکن است جوابهای مختلفی موجود باشد که برای مقایسه آنها و انتخاب جواب بهینه، تابعی به نام تابع هدف تعریف میشود. انتخاب این تابع به طبیعت مسأله وابسته است. به عنوان مثال، زمان سفر یا هزینه از جمله اهداف رایج بهینهسازی شبکههای حمل و نقل میباشد. به هر حال، انتخاب تابع هدف مناسب یکی از مهمترین گامهای بهینهسازی است. گاهی در بهینهسازی چند هدف به طور همزمان مد نظر قرار میگیرد؛ این گونه مسائل بهینهسازی را که دربرگیرنده چند تابع هدف هستند، مسائل چند هدفی مینامند. سادهترین راه در برخورد با این گونه مسائل، تشکیل یک تابع هدف جدید به صورت ترکیب خطی توابع هدف اصلی است که در این ترکیب میزان اثرگذاری هر تابع با وزن اختصاص یافته به آن مشخص میشود. هر مسأله بهینهسازی دارای تعدادی متغیر مستقل است که آنها را متغیرهای طراحی مینامند که با بردار n بعدی x نشان داده میشوند. هدف از بهینهسازی تعیین متغیرهای طراحی است، به گونهای که تابع هدف کمینه یا بیشینه شود. مسائل مختلف بهینهسازی به دو دسته زیر تقسیم میشود: الف) مسائل بهینهسازی بیمحدودیت: در این مسائل هدف، بیشینه یا کمینه کردن تابع هدف بدون هر گونه محدودیتی بر روی متغیرهای طراحی میباشد. ب) مسائل بهینهسازی با محدودیت: بهینهسازی در اغلب مسائل کاربردی، با توجه به محدودیتهایی صورت میگیرد؛ محدودیتهایی که در زمینه رفتار و عملکرد یک سیستم میباشد و محدودیتهای رفتاری و محدودیتهایی که در فیزیک و هندسه مسأله وجود دارد، محدودیتهای هندسی یا جانبی نامیده میشوند. معادلات معرف محدودیتها ممکن است به صورت مساوی یا نامساوی باشند که در هر مورد، روش بهینهسازی متفاوت میباشد. به هر حال محدودیتها، ناحیه قابل قبول در طراحی را معین میکنند.