دسته بندی | اقتصاد |
بازدید ها | 22 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 67 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 105 |
تعاون و همکاری به دلیل اینکه انسان موجودی بالطبع اجتماعی بوده، از آغاز پیدایش بشر تاکنون در بین افراد وجود داشته است و به عبارت دیگر تعاون پایه و اساس زندگی اجتماعی بشر بوده است. در اصطلا لغوی تعاون به معنای همکاری و تشریک مساعی افراد برای رفع نیازهای همگانی و مشترک خود می باشد « بنابرین ما تعاون و تعاونی را هم در کشورهای سوسیالیستی و هم در کشورهای سرمایه داری ملاحظه میکنیم. هر چند که در کشورهای سرمایه داری تعاونیها نسبت به کشورهای سوسیالیستی و کشور ما ایران گسترش قابل توجهی یافته اند. و ما شاهد این هستیم که در کشورهای سرمایه داری فکر تعاون از اعضای تشکیل دهنده و شرکتهای تعاونی الهام گرفته و دولت فقط نقش نظارت و هدایت کنندگی را برای تعاونی ها ایفا می کند و این شرکتها نشئت گرفته از احتیاجات آزاد و منافع مشترک و کمک متقابل انسانها با یکدیگر می باشد.
اما در کشورهای سوسیالیستی کسانی که در رأس حکومت قرار دارند افراد را وادار به کارهای اشتراکی می کنند و در این کشورها به دلیل مساعد نبودن شرایط لازم نیروی قابل ملاحظه ای از طرف دستگا حاکم اجتماع باید صرف به کار انداختن چرخ های تعاون گردد و این کار آنقدر ادامه می یابد که افراد به مرور زمان خودشان تعاون را درک کنند و پاسداری از آن را به عهده بگیرند.
فهرست مطالب
مقدمه : ۲
فرضیات تحقیق ۷
اهداف تحقیق: ۹
تعریف مفاهیم و واژه های مهم تحقیق: ۱۳
بیان مشکلات و تنگناهای تحقیق: ۱۷
عملکرد تعاونیها : ۱۷
کارکردهای فرهنگی تعاونی ها : ۲۳
تاریخچه تحولات شرکت تعاونی تهیه و توزیع فروشندگان لوازم الکتریکی: ۳۲
عملکرد اقتصادی تعاون : ۴۶
ارائه راهکار و پیشنهادات : ۷۰
مسائل و مشکلا زنان در مشارکت در تعاونی و اداره امور آنها: ۷۲
ئت ۷۴
بررسی عملکرد اجتماعی شرکتهای تعاونی: ۸۷
منابع و مأخذ ۱۰۲
دسته بندی | تاریخ و ادبیات |
بازدید ها | 76 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 170 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 175 |
حکومت حمادی از سال 419 ه.تا 547 ادامه داشت و حدود یک قرن و نیم سال توسط مغربی های اصیل به قدرت رسیدند عرصه حکومت آمدند قبل از آن مغرب شاهد حکومت بنی رستم ایاضی بود که تامدت را پایتخت خویش قرار داده بودند و توسط فاطمیون سرنگون شدند دولت حمادی در دوران حکومت مغرب در الجزایر نقش مهمی در گسترش اسلام و زبان عربی داشتند حماد توانست در استقلال و ایجاد دولتی واحد بر بادیس بن مغر پیشی گیرد پس از آن سعی و تلاش فراوانی از خود نشان داد تا این دولت را تشکیل داده و آنرا سازماندهی و بر آن حکومت کند.
نظام حکومتی آنان استبدادی موروثی بود حاکمان خود را از تشکیل دولت و کابینه مشورتی برای اداره امور مملکتی و نظامی محروم نمی ساختند پس از حماد، پسرش قائد و پس از او محسن و… ، عهدهدار امور حکومتی گشته تا به یحیی بن عزیز که سقوط حمادی ها در زمان او صورت گرفته رسید.
پیروی از ارعاب ، اجبار ، قساوت که پایهگذار آن حماد بود باعث عصیان گری بسیاری از قبایل گشته و آنان را با خانوادة حمادی درگیر کرد، آنان به زور ارتش حکومت کرده و گاهی علیه یکدیگر اقدام به کودتا و شورش می کرند.
در زمان حمادی ها مغرب میانی (الجزایر) به ایالتهای بزرگ تقسیم شد که هر ایالت دارای پایتختی بود و هر ایالت، حاکمی مرکزی که در شهر بجا یه مستقر بود، داشت او موظف بود که دستورات حکومت مرکزی را اجرا کند ، مغرب میانه در آن زمان به ایالت های الجزایر ، بونه ، قستنطنیه ، مسیله ، جیجل ،أشیر ، قلعه ، حمزه و … تقسیم شده بود که حاکمیت اکثر آنان با یکی از افراد خانواده حمادی بود که این امر باعث ایجاد اطمینان بر تحت امر بودن آن ولایات بود.
فهرست مطالب
پیشینه پژوهش
بیان مسئله .........
پرسش های پژوهش
اهداف پژوهش
تحلیل منابع تحقیق.............
فصل دوم : اوضاع جغرافیایی مغرب اوسط به دوران فرمانروایی بین حماد
الف) شهرهای مهم بنی حماد (از دید جغرافیایی تاریخی )...............................
1- قلعه بنی حماد(پایتخت بنی حماد)............................
2- شهرأشیر..............................................
3- شهر بجایه ........................
ب) کشاورزی دولت بنی حماد.....
1- محصولات کشاورزی ...............................................
2- دامداری و پرورش طیور و غیره .....................................
ج)اقتصاد و صنایع بین حماد.......................................
1-بازرگانی و دادو ستد (تجارت داخلی و خارجی ).............
2- استخراج معدن ..............
3- صنایع دستی..........
4- راه های خشکی و دریایی و غیره…..
5- ضرب سکه
6- صادرات و واردات
1-اصل و نسب حمادیون
2- مؤسس دولت بین حماد......
3- فرمانروایان حمادی
حماد بن بلکین (405 ـ 419 ـ ه.ق) .........
قائد بن حماد (419ـ 446).............
محسن بن قائد ( 446 ـ 447)........
بلکین دوم ابن محمد( 447ـ 454)...........
ناصرابن علناس (454 ـ 481).......................
منصور ابن ناصر (481ـ498)................
بادیس بن منصور (498ـ 515).................
یحیی بن عزیر (551ـ 547)........
غلبه موحدون
قومیت ،زبان ،دین ، مذهب حمادیان .....
الف)طبقات مردم......
اشراف ، بزرگان (فرمانرواـ شاهزادگان ـ وزراء و ….)
تجار و بازرگانان .
صاحبان حرف و صنایع
کشاورزان و کارگران ..................
ب) اوضاع اداری دولت بنی حماد ..................
1-فرمانروایی........................
2- وزارت و کتاب
3-دادگستری.......................
4- شرطه .........
5- حسبه ......
6-دیوانهای مهم عصربنیحماد(عرض ـ مظالم ـ برید ـ اشرافو …).
7- بیت المال...............
8- خراج و مالیات
الف ) آموزش و پرورش .............
1-نهادهای آموزشی (مسجد ـ مکتب خانه ـ رباط ـ خانقاه و …).
2-علوم نقلی (قرآن ـ سنت ـ حدیث ـ تفسیرـ فقه و اصول و …)
3-علوم ادبی (نثر و نظم و ….)...
4-علما و دانشمندان عصر حمادی....
ب) آثار و ابنیه دوران حمادیان (مساجد ـ رباط ها ـ پل ها ـ کاخ ها ، … ) .
چکیده رساله به انگلیسی
کتابشناسی پایان رساله
دسته بندی | هنر و گرافیک |
بازدید ها | 78 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 140 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 81 |
دربارة مغان، به عنوان شخصیتهایی تاریخی و مذهبی، کم و بیش مطالبی در اخبار و روایات قدیم و جدید،یاد شده است و اینکه مغان چه کسانی بودهاند و اولین بار در جامعه ایرانیان، از چه موقعیتی، برخوردار بودهاند، موضوع بحث و نقد و تحلیل قرار گرفته است. واژه مغان در اوستای غیر گاهانی بخصوص در وندیداد، مغه (magha) عنوان شده، در اوستای گاهانی یا بخش گاثاها، نیز واژه مغ، به صورت جسته و گریخته، بصورت مگه (maga)، به کار رفته است. [28-ص147]
نزد نویسندگان قدیم از کلمه مغ (magos) پیشوای دین زرتشتی اراده شده است. همین کلمه است که در همه زبانهای اروپایی بصورت maga موجود است.
موثقین از نویسندگان قدیم، میان مغهای ایرانی و مغهای کلدانی فرق گذاشتهاند. مغان ایران، کسانی بودند که به فلسفه و تعلین و زرتشت آشنا بودند. مغان کلده در ضمن تعلیم دینی خود از طلسم و جادو و شعبده نیز بهرهای داشتند. چنانچه میدانیم در سراسر اوستا، جادو و جادوگری نکوهیده شده است. (یسناهات 8 بند 2 و یسناهات 9 بند18). نظر به اینکه، کلمه مغ به کلدانیان نیز اطلاق شده، برخی از مستشرقین پنداشتهاند که این لغت اصلاً از آشور و بابل آمده باشد. در اوستا، یکبار در جزو، یک کلمه مرکب، کلمه موغو (moghu) ذکر شده است. (در یسناهات 65 بند 7). اما کلمات دیگری که از ریشه همین کلمه است. بطور مکرر در خودگاتها آمده است. از آنجمله است کلمه مگه (maga). کار مغان ایرانی، همان اجرای مراسم دینی بوده است. آمیانوس مارسلینوس (A.marcellinus)، مورخ رومی که در قرن چهارم میلادی میزیسته، بطور مفصل از مغهای ایرانی صحبت میدارد و در ضمن مینویسد: از زمان زرتشت تا به امروز مغان، به خدمت دینی گماشته شده هستند. سیسرو (Cicero) خطیب رومی که در یک قرن پیش از میلاد مسیح، میزیسته مینویسد: «مغان نزد ایرانیان از فرزانگان و دانشمندان به شمار میروند. کسی پیش از آموختن تعالیم مغان، به پادشاهی ایران نمیرسد. نیکولائوس (Nikolaos) از شهر دمشق در باب مغان نوشته : کورش دادگری و راستی را از مغان آموخت. همچنین حکم و قضاء در محاکمات با مغان بوده است. در تاریخ چینی که در سال 572 میلادی نوشته شده موسوم به وی – شو (Wei – shu)، در آن کتاب از آن جمله از مو – هو (mo-hu) که در زبان چینی به معنی مغ است، نام برده شده و گفته شده که آنان در جزو اشخاص بزرگ رسمی هستند که امور محاکمه جتایی و قضایی را اداره و سرپرستی میکنند. در منابع خودمان، نیز همین مشاغل از برای آنان، معین شده است. موبد، اسمی که امروزه هم به پیشوایان زرتشتی داده میشود. همان کلمه مغ است که صورت فارسی میانه آن magu pat یا mowbed است. غالباً در شاهنامه آمده که کار نویسندگی و پیشگویی و تعبیر خواب و اختر شناسی و پند و اندرز با موبدان بوده است. با هم طرف شور و مشورت پادشاهاند. در کتیبه بیستون داریوش بزرگ، مکرر به کلمه مگو (magu) به معنی مغ برمیخوریم. در تورات و انجیل نیز چندین بار به این اسم برمیخوریم. در کتاب ارمیاء نبی باب سی و نهم در فقره 3راجع به لشکرکشی بخت النصر (قرن ششم ق.م) به اورشلیم در جزو سران و خواجه سرایان و سرداران او، بزرگ مغان نیز همراه پادشاه بابل، نام برده شده است. [9- ص 77-75]
زرتشت در گاهان، رهبران مخالف مذهبی زمان خود را بنامهای کرپن (karapan) و اوسیج (usij) مینامد و در برخی موارد نیز از کوی (kavi) نام میبرد که رئیس و یا به عبارتی، امیر – کاهن جامعه به شمار میرفتند. این امور نشان میدهد که در زمان ظهور زرتشت و حتی در برخی از قسمتهای اوستای متأخر، هنوز طبقهای، به عنوان مغان، پدیدار شده بوده است و به اصالت این آیین نامه نو ظهور، دستبردها و انحرافاتی، بصورت کلی و بنیادین نزدهاند. [22- ص56]
فهرست مطالب
فصل اول : مقدمه
فصل دوم : مغان در اوستا و کتیبههای فارسی باستان
2-1 واژه مگه و مغه نظر نیبرگ راجع به مگه در اوستا
2-2 رابطه واژه مگه و مغه
2-3 نظر نیبرگ راجع به مگه در اوستا
2-4 ترجمه چند بند از گاهان که در آن واژه مگه آمده
2-5 ارتباط مذهبی و مقام روحانیت در هند و ایران باستان
2-6 مغ در کتیبه بیستون
فصل سوم : تحول معنایی واژه مغ و موبد در ایران باستان
3-1 تحول معنایی واژه مغ
3-2 تحول معنایی واژه موبد
فصل چهارم : مغان و نقش مذهبی و اجتماعی آن در دوران ماد و هخامنشی
4-1 مغان در دوره پادشاهی ماد
4-2 مغان در دوره پادشاهی هخامنشی
4-3 موروثی بودن شغل مغها در این دوران
4-4 سلسله مراتب مغان در دوران ماد و هخامنشی
4-5 شورش گئومات مغ (بردیای دروغین) و چگونگی به سلطنت رسیدن داریوش اول هخامنشی.
4-6 وضعیت مغان بعد از داریوش اول
فصل پنجم : مغان و نقش مذهبی و اجتماعی آن در دوران اشکانی:
5-1 مغان و نقش مذهبی و اجتماعی آن در دوران اشکانی
5-2 پارس در دوره سلوکی اشکانی
فصل ششم : مغان و نقش مذهبی و اجتماعی آن در دوران ساسانیان :
6-1 دین زردشتی و رسمیت آن در دوران ساسانیان
6-2 رابطه دستگاه دینی با دولت در دوره ساسانی
6-3 تقسیم بندی طبقات اجتماعی در دوره ساسانی
6-4 سلسله مراتب مغان در دوره ساسانی
6-5 وظایف مذهبی و آداب و رسوم مغان
فهرست منابع و مآخذ